هفت صبح در تحلیل شباهت سریال شهرزاد و سریال از یادها رفته، مینویسد: شکوهالسلطنه و بزرگ آقا: داستان «شهرزاد» در عمارت دیوانسالار اتفاق میافتاد و بزرگ آقا، بهعنوان یکی از نزدیکان به دستگاه حکومت، قدرت و توانایی زیادی برای اعمالنفوذ و ایجاد تغییر در وقایع جامعه داشت. در «از یادها رفته»، شکوهالسلطنه، چنین نقشی را به عهده دارد؛ زنی پرقدرت و بانفوذ که برادرش اتابک را به مدارج اداری و حکومتی رسانده، رئیس حاذق یک بیمارستان را از کار برکنار کرده و دخترش را بهجای او نشانده و حالا هم بهراحتی او را به زندان انداخته است. او زیردست و جیرهخور زیادی دارد و معمولاً راحت به آنچه میخواهد میرسد.
مهربانو و شهرزاد: شهرزاد در دهه سی، یک دختر مدرن و امروزی بود. برخلاف سایر دخترها، پزشکی خوانده بود، در اجتماع حضور داشت، کتاب میخواند، از سیاست سر درمیآورد و بهطورکلی، با سایر اعضای خانوادهاش فرق داشت. مهربانو هم در سال 1319، کاملاً متفاوت با دختران همعصر خودش است. او عکاسی خوانده است، در یک روزنامه کار میکند و دغدغههای سیاسی دارد و میخواهد هر طور شده از مسائل مهم کشور سر دربیاورد. حالا با این تفاوت که مهربانو به فرنگ هم سفرکرده و آنجا درسخوانده است.
مهراد و خسرو؛ قباد و فرهاد: در «از یادها رفته» یک دختر جوان و اجتماعی داریم با دو مرد عاشقپیشه که به لحاظ جایگاه اجتماعی در دو طرف یک طیف قرار دارند. مهراد، پسر شکوهالسلطنه و فردی متمول و وابسته به قدرت است که توانایی انجام هر کاری را دارد. او بوکسور است و میتواند هرکسی را با پول بخرد. با این تعریفها میتوانیم او را با قباد دیوانسالار مقایسه کنیم؛ مردی قدرتمند و عاشق بیلیارد که هر کاری اراده میکرد از دستش برمیآمد. خسرو مهرگان زیاد شبیه فرهاد نیست. هنوز موضعش را در عشق نمیدانیم و حتی درباره خط فکریاش هم نتوانستهایم به درک صحیحی برسیم اما آنچه مسلم است، بافرهنگ و مبادی آدابتر از مهراد است، بااحساستر رفتار میکند و از طرف دیگر فعالیتهایی مخالف حکومت انجام میدهد.
حسادت عاشقانه: اگر مهراد را در جایگاهی مشابه قباد دیوانسالار در نظر بگیریم حالا رفتارهای حسادتآمیزش را هم میتوانیم با توجه به رفتارهای او بررسی کنیم.
مهراد بهمحض اینکه متوجه رابطه میان خسرو و مهربانو میشود اولازهمه یقه خسرو را میگیرد. بعدازآن دفتر روزنامهای که مهربانو در آن کار میکند را به هم میریزد و از رئیسش میخواهد که او را اخراج کند. بعد به خانهاش میرود و با یکی از اعضای خانوادهاش زد و بند میکند. بعد پشت سر خسرو پیش مهربانو بدگویی میکند و وقتی هیچکدام این راهها به سرانجام نمیرسد تصمیم میگیرد خود خسرو مهرگان را از سر راهش بردارد تا اینکه بتواند به عشقش برسد. رفتارهای او بهعنوان یک مرد عاشق صاحب قدرت، بیشباهت به رفتارهای قباد سریال «شهرزاد» نیست.
انتهای پیام/#